معماری به عنوان یک هنر، دربرگیرنده عناصر گوناگونی است که همسو با ماهیت هنری آن هستند. آرامش در معماری یکی از مباحثی به شمار می‌رود که از دیرباز مورد توجه معماران بوده است.آرامش در لغت به معنای آرمیدگی، وقار، سنگینی، فراغت، صلح و آشتی، آسایش و به معنی حالتی نفسانی همراه با آسودگی و ثبات است و در برابر اضطراب و دلهره قرار می‌گیرد. آرامش در انس و پیوند انسان با چیزی یا جایی معنا می‌یابد و به معنای هر آن چیزی است که انسان و در حقیقت نفس او به آن تعلق دارد و آرامش می‌یابد. انسان در محیط به دنبال ارضای نیازهای خویش است و با برطرف نمودن این نیازها آرامش او محیا می‌گردد.معماری آرامش، معماری برای کالبد روح انسان است و تأثیرگذاری بر نیازهای حسی و روانی را مهم‌تر از نیازهای صرفاً فیزیکی می‌داند. معماری به‌عنوان یکی از کامل‌ترین هنرها، با ایجاد کردن و خلق فضا بر روح وزندگی انسان تأثیر می‌گذارد؛ بنابراین محیط فیزیکی که انسان در آن زندگی می‌کند و بیشتر اوقات خود را در آن سپری می‌کند می‌تواند موجب آرامش و کاهش فشارهای روحی روانی و یا برعکس موجب تشدید فشارها و ناآرامی‌ها گردد.چرچیل بیانیه روانشناسانه خود را در رابطه با محیط چنین مطرح کرده است که؛ انسان محیط را می‌سازد و محیط انسان را. طبق نظریات روانشناسان محیط، عوامل بسیاری وجود دارد که سبب ایجاد حس آرامش در محیط‌های معماری می‌شود. عواملی که به آنها پرداخت شده است عبارت است از؛ حضور طبیعت، دمای محیط، رنگ، نور، رعایت حریم و خلوت، سکوت، فضای امن، دل‌بستگی و حس تعلق به مکان، حواس انسان، بافت مصالح و غیره است که در ایجاد حس آرامش در محیط مؤثرند.

Architecture as an art includes various elements that are in line with its artistic nature. Calmness in architecture is one of the topics that has long been considered by architects. Calmness in the word means calmness, dignity, heaviness, leisure, peace and reconciliation, comfort and means a state of mind with comfort and stability and is faced with anxiety and apprehension. Peace finds meaning in man’s connection with something or somewhere, and means everything that man and, in fact, his soul belongs to, and finds peace. Man seeks to satisfy his needs in the environment and by satisfying these needs, his peace is provided.